آموزش روش سخنرانی
آموزش روش سخنرانی و یا بهتر است بگویم که آموزش روش های سخنرانی چیزی است که یک سخنران باید آن را بداند و در سخنرانی خودش آن را اجرا کند.
به احتمال خیلی زیاد یک روش سخنرانی نتواند برای هر سخنرانی موثر باشد و اگر قرار باشد که همه از یک روش سخنرانی در صحبت ها و ارائه هایی که دارند استفاده کنند، صحبت ها و مواردی که بیان می کنیم با روش سخنرانی که ما از آن استفاده می کنیم جور درنیآید.
پس خیلی خوبه که فقط به یک روش سخنرانی بسنده نکنیم و با الهام گرفتن و دیدن سخنرانی افراد دیگه، یک روش سخنرانی برای خودمان خلق کنیم.
اما چیزی که وجود دارد این است که می توانیم کلیت آموزش روش سخنرانی را به مواردی که در این نوشته بیان می کنم بسط دهیم و با همین موارد کلی یک سخنرانی خوب برای خودمان طرح ریزی کنیم (البته با کمی خلاقیت)
طرح بندی سخنرانی
اصلا چرا باید سخنرانی خودمان را طراحی کنیم؟
طرح بندی و یا طراحی سخنرانی برای این است که ما محتوای خودمان را به طوری منسجم و قابل درک ارائه دهیم و به قولی صحبت های ما یک صحبت بی سروته نشود.
سخنرانان و مدرسین زیادی رو دیدم که خیلی خوب صحبت می کردند، اما وقتی که سخنرانی شان به پایان می رسید مخاطب ها هیچ چیزی از صحبت هاشون متوجه نمی شدند و در کل یک صحبت بی سروته را شنیده اند که هیچ فایده ای برایشان نداشته و در آخر نمی دانستند که باید چه کاری انجام دهند.
پس برای اینکه روش سخنرانی خودمان را به دست بیاوریم می بایست صحبت و سخنرانی خودمان را طراحی کنیم تا یک صحبت منسجم بیان کنیم.
به عبارت دیگه باید شروع، بدنه و پایان را برای خودمان مشخص کنیم و اگر لازم بود در آخر سخنرانی به مخاطب های خودمان بگوییم که کاری را انجام دهند.
یک روش سخنرانی معمول
معمولا یک روش سخنرانی که در خیلی از جاها مشاهده می کنم به این صورت است که:
مقدمه یا معرفی
یک معرفی و تعریف کلی از مواردی که قرار است در مورد آن صحبت شود را بیان می کنند تا مخاطب ها با آن موضوع آشنا شوند، به عبارت دیگه برای صحبت هایی که قرار است بیان کنند یک مقدمه می گویند تا افراد با آن موضوع آشنا شوند تا بتوانند آن را بهتر درک کنند.
حالا این مقدمه یا معرفی می تواند هر چیزی باشه.
مثلا می توانیم در مورد اینکه چرا باید به یک همچین کلاسی بیایید و چرا باید این موضوع را بدانید صحبت کنیم و اهمیت آن موضوع را برای مخاطب بیان کنیم.
وقتی که مخاطب بداند اگر صحبت های ما را گوش نکند ممکن است موارد مهم و زیادی را از دست بدهد خیلی راحت تر ما و صحبت های ما را موردپذیرش قرار می دهد.
در خیلی از موارد اگر ما چرایی چیزی را به افراد بگوییم راحت تر آن را قبول می کنند.
پس برای مقدمه صحبت های خودمان می توانیم در مورد اینکه اصلا چرا باید به صحبت های من گوش بدهید با مخاطب صحبت می کنیم.
برای مثال فرض کنید که قرار است یک کارگاه در مورد “سیستم سازی” برگزار شود.
ما در شروع می توانیم اهمیت سیستم سازی را بر روی کسب وکارمان بیان کنیم و بگوییم اگر سیستم سازی نکنید ممکن است چه مواردی در آینده رخ دهد.
بیان صحبت های اصلی (بدنه)
خب حالا بعد از بیان مقدمه و معرفی می توانیم بریم سروقت صحبت های اصلی یا (بدنه).
بدنه سخنرانی معمولا ۸۰ درصد زمان ما را در بر می گیرد.
به هرحال صحبت یا مواردی که قرار است آموزش دهیم را در این قسمت بیان می کنیم.
من همیشه روی ساده سازی محتوایی که قرار است بیان شود تأکید می کنم.
همیشه به دانشجویانم می گویم اگر قرار است صحبتی را بیان کنید بهتر است آن را، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ لغات ساده سازی کنید.
اگر صحبت های مشهورترین سخنرانان ایران و جهان را بشنوید متوجه می شوید که چقدر روان و ساده صحبت می کنند.
اینکه ما در زمان سخنرانی از لغات دهان پُر کن و واژه های سخت استفاده کنیم اصلا خوب نیست و توصیه نمی کنم، مگر اینکه تمام افراد اون جمع لغات تخصصی، مخفف و سختی که بیان می شود را بدانند و موضوع شما کاملا تخصصی باشد.
زمانی که ما در یک سخنرانی و یا صحبت های روزمره از کلمات خیلی سخت استفاده کنیم، اتفاقی که می افتد این است:
صحبت های ما برای بار اول و دوم خوب و جذاب و با کلاس است.
اما برای دفعات بعدی چون افراد صحبت ها و واژه هایی که به کار می بریم را متوجه نمی شوند سعی می کنند از ما دوری کنند.
بنابراین توصیه اکید می کنم تا آنجا که ممکن است صحبت های خودمان را ساده سازی کنیم و از کلمات دهان پُرکن استفاده نکنیم.
یک مورد که در واژه هایی که به کار می بریم باید دقت کنیم این است که واژه های ما باید قابل تصویر سازی باشد.
به این جمله دقت کنید:
یکی از موارد بسیار مهم در امر خطابه و سخنوری، ویژه و خاص جلوه نمودن سخنور است.
در اصل تمام تشخص بر پایه ویژگی است، یعنی شما تا زمانی که ویژگی آفرین نباشید و ویژگی هایی در خودتان ایجاد نکنید، تشخص به ارمغان نخواهد آمد.
به تمثیل بخواهم برای شما بگویم …
در این جمله از واژه هایی استفاده شده که اصلا قابلیت تصویر سازی را ندارند و یا خیلی سخت و قلمبه سلمبه هستند:
- تشخص
- ویژگی آفرین
- ارمغان
- تمثیل
بیان مثال و یا نشان دادن کارهای عملی
در آموزش روش سخنرانی و طراحی سخنرانی اولین مرحله معرفی و مقدمه بود، دومین مرحله بدنه سخنرانی و صحبت های ما بود و سومین مرحله که بیان مثال و یا نشان دادن با کارهای عملی است.
شاید لازم باشد در سخنرانی و یا تدریسی که انجام می دهیم از کارهای عملی برای بهتر درک کردن افراد استفاده کنیم.
هرچقدر مثال های ما ساده تر باشه و افراد با اون در روزمره برخورد داشته باشند درکش هم براشون راحت تره.
اصلا الزامی نیست که ما بدنه صحبت مان را کامل بیان کنیم و بعد بریم سراغ بیان مثال، می توانیم مثال های خودمان را هم در لابه لای صحبت ها بیان کنیم و یا به صورت عملی کاری را نشان دهیم.
جمع بندی
بعدازاین مرحله می توانیم صحبت ها و مثال هایی را که بیان کردیم جمع بندی کنیم و کلیت آن را یک بار مرور کنیم.
جمع بندی باعث می شود که ما یک مرور کلی بر روی محتوای که ارائه شده است داشته باشیم.
ما وقتی کل داستان را یک بار از بالا نگاه کنیم و موضوعاتی که بیان شده است را یک بار مرور کنیم خیلی راحت تر می توانیم آن را درک کنیم و پیوستگی آن را متوجه بشویم.
بنابراین جمع بندی کردن برای داشتن یک روش سخنرانی می تواند بسیار مفید باشد.
سوال و جواب
و همان طور که بیان کردم در خیلی از سخنرانی ها و آموزش هایی که مدرسین برگزار می کنند در آخر جلسه، پرسش و پاسخ وجود دارد.
معمولا برای یکسری از افراد پرسش هایی به وجود می آید که ممکن است ذهن شان را درگیر کند و تمایل داشته باشند که سوال شان را مطرح کنند.
پس خوب است که سخنران و یا مدرس در آخر کلاس یا سمینار به سوالات مخاطبان پاسخ دهد.
پیشنهاد می کنم نگاهی به این مقاله بیندازید: نحوه پاسخ به سوالات مخاطبان
پاسخ به چهار سوال اساسی قبل از سخنرانی
قبل از اینکه ما بخواهیم سخنرانی خودمان را طراحی کنیم بهتر است که به این چهار سوال برای خودمان پاسخ دهیم.
۱- مخاطب های شما چه کسانی هستند؟
ما باید مخاطب های خودمان را بشناسیم تا بتوانیم صحبت هایی را که آماده می کنیم بر اساس آن افراد باشد.
ما اگر مخاطب خودمان را نشناسیم نمی توانیم صحبت های خوبی را بیان کنیم. بهتر است که رده سنی، شغل، تحصیلات، جنسیت و موارد دیگه رو در مورد مخاطب خودمان بدونیم تا بتونیم سخنرانی خوبی را طراحی و اجرا کنیم.
پیشنهاد می کنم نگاهی به این مقاله بیندازید: مخاطب شناسی در سخنرانی
۲- هدف شما از این صحبت چی هست؟
باید بدانیم که دقیقا هدف ما از این سخنرانی و صحبت چی هست؟
اگر ندانیم به احتمال زیاد سخنرانی باارزش و قدرتمندی را طراحی نخواهیم کرد. برای مثال ممکن است هدف ما از سخنرانی این موارد باشد:
• دادن اطلاعات عمومی
• بیان کردن یک دیدگاه جدید
• عوض کردن دیدگاه و نگرش افراد
• آموزش یک مهارت یا دانشی خاص
اگر هدف از سخنرانی خودمان را ندانیم دقیقا مثل این است که با یک قایق لوکس بریم وسط دریا و بدون هیچ نقشه و هدفی پیش بریم و در آخر هم به هیچ کجا نرسیم و یا به جایی که نباید برسیم.
۳- چقدر زمان دارم؟
اینکه چقدر زمان دارم می تونه مشخص کنه که من چه مواردی رو باید بیان کنم و چه مواردی اولویت کمتری داره و باید اون رو حذف کنم.
متاسفانه خیلی از سخنرانان رو می بینم که می گویند:
ببخشید فرصت کم بود و این موضوع هم خیلی گسترده بود و در این مدت زمان کم نمی شد تمام زوایای این موضوع را بیان کرد.
به نظر من این جمله یعنی اینکه من قادر نیستم که بر اساس اولویت مطالب و زمانی که داریم صحبت های خودم رو طرح بندی کنم.
فیلم ها و صحبت های یک دقیقه ای که در شبکه های اجتماعی وجود دارد این موضوع را ثابت می کند که ما حتی در یک دقیقه هم می توانیم یک صحبت منسجم داشته باشیم.
بنابراین ازتون می خواهم که بر روی صحبت های خودتون و حذف و اضافه کردن موضوعات دقت کنید و زمان رو در نظر داشته باشید تا بتوانید در مدت زمانی که در اختیار دارید یک صحبت خوب و منسجم داشته باشید.
موضوع صحبت من چی هست؟
و برای سوال آخر هم از خودمان بپرسیم که موضوع صحبت من چی هست؟
آیا هدف از سخنرانی من به موضوع صحبت من مربوط می شود یا خیر؟
ما بر اساس هدفی که برای صحبت خودمان مشخص کردیم می بایست موضوع سخنرانی و صحبت خودمان را مشخص کنیم.
موضوع صحبت ما هست که مشخص می کنه چه موارد و موضوعاتی باید بیان شود و بر اساس زمان، هدف و مخاطب باید مشخص شود.
پیشنهاد می کنم به این رادیو بیان گوش دهید: انتخاب موضوع سخنرانی یا لکچر
دانلود PDF مقاله “آموزش روش سخنرانی”
[member]
اهداف سخنرانی دینى
هدف در لغت به معنای هر چیز بلند و برافراشته، نشانه تیر، و آنچه آدمی برای رسیدن به آن میکوشد از قبیل مقام، مال و مکنت و نیز مقصود و غایت آمده است.[۱۰]
بنابراین در مورد موجود ذی شعوری مثل انسان میتوان گفت:هدف، چیزی است که انسان قبل از عمل آن را در نظر میگیرد و نیروی خویش را برای رسیدن به آن به کار میبرد و غرضش دستیابی و رسیدن به آن است. هدف آن مطلوبی است که شوق دستیابی به آن محرک آدمی است تا راهی را که به آن میرسد برگزیند و وسایل لازم برای وصول به آن را انتخاب نموده و به کار برد.[۱۱]
توجه به هدف در هر کاری موجب تمرکز،آرامش و پرهیز از سرگشتگی است، و در سخنرانی دینی اگر برای دستیابی به هدف و اطمینان به نتیجه،اصول و معیارهایی در نظرگرفته شود، هر سخنران به راحتی میتواند موفقیت یا شکست خود را ارزیابی کند؛ از اینرو بهتر است ابتدا روشن شود که هدف از سخنرانی چیست؟
سخنرانی دینی همانند دیگر روشهای تبلیغ و تعلیم و تربیت اسلامى، همان اهدافی را تعقیب میکند که انبیاء الهی مورد توجه قرار دادهاند.
برخی از اهداف تبلیغی انبیاء الهی عبارتند از:
۱. بندگی خدا و پرهیز از طاغوت
خداوند متعال هدف از خلقت جن و انس را عبادت و بندگی خود دانسته و میفرماید: «وَ ما خَلَقتُ الجِن’َ وَ الإِنسَ إِلا’َ لِیَعبُدُونَ»[۱۲]؛ «من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند [و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند].»
همچنین هدف از بعثت پیامبران خویش را دعوت به پرستش خداوند و پرهیز از طاغوت معرفی میکند و در کتاب آسمانی خویش میفرماید: «وَ لَقَد’ بَعَث’نا فی کُل’ِ أُم’َهٍ رَسُولاً أَنِ اع’بُدُوا الل’َهَ وَ اج’تَنِبُوا الط’َاغُوتَ» [۱۳]؛ «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: خدای یکتا را بپرستید، و از طاغوت اجتناب کنید.»
۲. تزکیه و تعلیم
در قرآن کریم یکی از اهداف بعثت پیامبر اکرم(ص) تزکیه و تعلیم معرفی شده است. آنجا که میفرماید: «هُوَ ال’َذی بَعَثَ فِی ال’أُم’ِی’ِینَ رَسُولاً مِن’هُم’ یَت’لُوا عَلَی’هِم’ آیاتِهِ وَ یُزَک’ِیهِم’ وَ یُعَل’ِمُهُمُ ال’کِتابَ وَ ال’حِک’مَهَ وَ إِن’ کانُوا مِن’ قَب’لُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»؛[۱۴] «او کسی است که در میان جمعی’ت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد و مسلماً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»
همچنین دعای ابراهیم و اسماعیل۸ را در هنگام بالا بردن پایههای خانه کعبه این چنین نقل میکند: «رَب’َنا وَ اب’عَث’ فیهِم’ رَسُولاً مِن’هُم’ یَت’لُوا عَلَی’هِم’ آیاتِکَ وَ یُعَل’ِمُهُمُ ال’کِتابَ وَ ال’حِک’مَهَ وَ یُزَک’ِیهِم’ إِن’َکَ أَن’تَ ال’عَزیزُ ال’حَکیمُ»؛[۱۵] «پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمى.»
۳. خروج از ظلمت به سوی نور
یکی از هدفهای نزول قرآن، خارج ساختن مردم از تاریکیها به سوی روشنایی است؛ چنانکه خداوند میفرماید: «کِتابٌ أَن’زَل’ناهُ إِلَی’کَ لِتُخ’رِجَ الن’َاسَ مِنَ الظ’ُلُماتِ إِلَى الن’ُور»؛[۱۶] «[این] کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها [ی شرک و ظلم و جهل،] به سوی روشنایی [ایمان و عدل و آگاهى] در آورى.»
نیز میفرماید: «وَ لَقَد’ أَر’سَل’نا مُوسى بِآیاتِنا أَن’ أَخ’رِج’ قَو’مَکَ مِنَ الظ’ُلُماتِ إِلَى الن’ُور»؛[۱۷] «ما موسی را با آیات خود فرستادیم [و دستور دادیم:] قومت را از تاریکیها به نور بیرون آر.»
۴. برقراری عدالت
برانگیختن مردم به برپایی قسط و برقراری عدالت در جامعه، یکی دیگر از اهداف تبلیغی پیامبران الهی است. در قرآن مجید آمده است: «لَقَد’ أَر’سَل’نا رُسُلَنا بِال’بَی’ِناتِ وَ أَن’زَل’نا مَعَهُمُ ال’کِتابَ وَ ال’میزانَ لِیَقُومَ الن’َاسُ بِال’قِس’طِ»[۱۸]؛ «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب [آسمانى] و میزان [شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه] نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.»
۵. رهایی از وابستگیها و عادتهای جاهلانه
برداشتن بارهای سنگین و زنجیرهایی که بر گردن مردمان بر اثر وابستگیهای جاهلانه و عادتهای ناآگاهانه نهاده شده است، از جمله اهداف رسول گرامی اسلام بود. در قرآن مجید آمده است: «ال’َذینَ یَت’َبِعُونَ الر’َسُولَ الن’َبِی’َ ال’أُم’ِی’َ ال’َذی یَجِدُونَهُ مَک’تُوباً عِن’دَهُم’ فِی الت’َو’راهِ وَ ال’إِن’جیلِ یَأ’مُرُهُم’ بِال’مَع’رُوفِ وَ یَن’هاهُم’ عَنِ ال’مُن’کَرِ وَ یُحِل’ُ لَهُمُ الط’َی’ِباتِ وَ یُحَر’ِمُ عَلَی’هِمُ ال’خَبائِثَ وَ یَضَعُ عَن’هُم’ إِص’رَهُم’ وَ ال’أَغ’لالَ ال’َتی کانَت’ عَلَی’هِم’»؛[۱۹] «همانها که از فرستاده [خدا]؛ پیامبر ام’ی پیروی میکنند، پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است مییابند. آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد، اشیاء پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد و ناپاکیها را تحریم میکند، و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود، [از دوش و گردنشان] بر میدارد.»
۶. برطرف شدن اختلافات
یکی از اهداف نزول کتابهای آسمانى، حکم کردن بین مردم در موارد اختلاف آنان است تا اختلاف و تفرقه آنها به صلح و وحدت مبد’ل گردد. خدای بزرگ فرموده است: «کَانَ الن’َاسُ أُم’َهً واحِدَهً فَبَعَثَ الل’َهُ الن’َبِی’ِینَ مُبَش’ِرینَ وَ مُن’ذِرینَ وَ أَن’زَلَ مَعَهُمُ ال’کِتابَ بِال’حَق’ِ لِیَح’کُمَ بَی’نَ الن’َاسِ فیمَا اخ’تَلَفُوا فیهِ[۲۰]»؛ «مردم [در آغاز] یک دسته بودند [و تضادی در میان آنها وجود نداشت که به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال] خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند.»
برای رسیدن به اهداف فوق، رعایت واجبات و محرمات و حتی مستحبات و مکروهات که در شرع مقدس اسلام وارد شده است و نیز همه مسائل اخلاقی و تربیتی و معارف دینی لازم است و با تبلیغ و ترویج و عمل به آنها میتوان به اهداف بعثت انبیاء دست یافت.